جدايي هنديان و ايرانيان باعث پيدايي دو زبان هندي باستان و ايراني باستاني شد. اگرچه از زبان ايراني باستان – كه زبان مشترك اقوام ايراني بود – اثري بر جاي نمانده است، بازماندههاي آن – كه به زبانهاي ايراني باستان معروفند – تا زمان فروپاشي شاهنشاهي هخامنشي (330 قم) در قلمرو بسيار گستردهاي رواج داشت. از زبانهاي ايراني باستان فقط دو زبان به صورت مكتوب بر جاي مانده است: فارسي باستان و اوستايي؛ اما از ديگر زبانهاي اين دوره آثار چنداني در دست نيست.
الف – فارسي باستان: فارسي باستان زبان قوم پارس بود كه پس از ورود به ايران در جنوب غربي آن (استان فارس كنوني) سكني گزيده، و با فروپاشي سلسلهي ماد ( 550 قم) شاهنشاهي بزرگ هخامنشي را بنياد نهاده بود. دبيران دورة هخامنشي براي نوشتن بر پوست و پاپيروس از زبان و خط آرامي، و براي نوشتن بر سنگ و گل از زبان و خط ميخي ايلامي و گاه بابلي استفاده ميكردند، اما احتمالاً در زمان پادشاهي كورش دوم (معروف به كورش كبير) شروع به ابداع خط ميخي مخصوصي براي فارسي باستان كردند كه كاربرد آن در زمان پادشاهي داريوش يكم (522-486قم) گسترش يافت.
خط ميخي فارسي باستان – كه تنها در كتيبههاي شاهان هخامنشي به كار رفته است – از چپ به راست نوشته ميشود. اين خط با 36 نشانة هجايي – الفبايي، 8 واژهنگار، 2 واژه جداكن و چند نشانه براي اعداد از سادهترين خطوط ميخي به شمار ميرود.
كتيبههاي بازمانده از شاهان هخامنشي گاه يك زبانه (فارسي باستان و ايلامي) ، گاه دو زبانه (فارسي باستان و ايلامي )، گاه سه زبانه (فارسي باستان، ايلامي و بابلي)، و به ندرت چهار زبانه (فارسي باستان، ايلامي، بابلي و مصري باستان به خط هيروگليف) هستند.
ب- اوستايي: اوستايي، زبان اوستا،كتاب مقدس زردشتيان است. كهنترين بخش آن، گاهان،سرودهايي منسوب به زردشت، پيامبر ايران باستان است كه به روايتي در نيمهي نخست هزارة 1 قم در خوارزم ميزيست. گويش به كار رفته در گاهان،يسن هفتها و 4 دعاي مقدس زردشتيان را گويش گاهاني مينامند. ديگر بخشهاي اوستا به گويشي جديدتر نوشته شده كه به گويش جديد معروف است.
زردشتيان بنابر سنت بر اين باورند كه در زمان هخامنشيان اوستا را با آب زر بر 12 هزار پوست گاو نوشته بودند؛ اما در پي حملة اسكندر مقدوني و سقوط شاهنشاهي هخامنشي از ميان رفت. آنان همچنين معتقدند كه اوستا در زمان بلاش اشكاني و نيز در زمان اردشير بابكان، بنيانگذار و نخستين پادشاه سلسلة ساساني. بار ديگر به نگارش درآوردند؛ اما پژوهشهاي اخير نشان ميدهد كه اوستا تا زمان ساسانيان به سينه نقل ميشده است و احتمالاً در زمان پادشاهي شاپور دوم (309-379 م)، بر پاية خط فارسي ميانة كتابي و خط پهلوي زبوري، خطي را براي نگارش آن ابداع كردند. خط اوستايي – كه اصطلاحاً «دين دبيري» (خط ديني) خوانده ميشود – با 53 نشانهي الفبايي از راست به چپ نوشته ميشود. در اين خط هر واژه با نقطهاي از واژة پس از خود جدا ميشود.
ج- ديگر زبانهاي ايراني باستان: از دو زبان باستاني ديگر، يعني مادي (در غرب و شمال غرب) و سكايي باستان (در دو سوي درياي خزر، دشتهاي جنوب روسيه و ماوراءالنهر)، تنها چند واژه كه بيشتر نامهاي خاص هستند، در سنگ نبشتههاي شاهان هخامنشي و نوشتههاي مورخان يوناني بر جاي مانده است.
ديگر زبانهاي ايراني باستان كه اثري از آنها بر جاي نمانده است و تنها بر طبق موازين زبان شناختي ميتوان به وجودشان اطمينان داشت، عبارتند از پارتي باستان، سغدي باستان، خوارزمي باستان و بلخي باستان. |