« ورّاق » در اصل به معني كسي است كه كاغذ ميساخته ، يا كسي كه ورق را به اندازههاي گوناگون ميبريده است ، در پارهاي از نقاط كشورهاي اسلامي در گذشته «وراق» به معني كاغذفروش بوده است و گاه معناي كاتب و كراسه نويس و مُجَلِد را نيز ميرسانيده است. البته وراق به معني كاتب و نسخهنويس، پيشينهاي طولاني دارد، چنانكه گفتهاند برخي از دانشمندان گاه چند وراق داشتهاند كه آثارشان را استنساخ و نسخ خطي آنان را منتشر مي كردهاند . در كتابخانههاي رسمي نيز چندين وراق وجود داشته كه كارشان فقط استنساخ و كتابت بوده است. گاه وراقان خود به ترجمه آثار و تأليفات ديگران يا به تأليف و تصنيف اهتمام ميكردهاند، چنانكه ابن نديم مؤلف اثر مهم و شاهكاري چون الفهرست ، شغل « وراقي » داشته است؛ مترجم تقويم الصحه اثر ابن بطلان بغدادي نيز وراق بود كه آن كتاب را فارسي كرد.
شغل وراقي هنر بسيار ظريفي منسوب ميشد و وراقان ميتوانستند كاغذ را پوست كنند. زيرا كاغذ در ايام قديم هنري دستي بود كه خميرماية كاغذ را از ميان وردههاي چوبي ميگذرانيدند و آن را تحت فشار به برگها تبديل ميكردند، به همين سبب اوراق كاغذ از نظر ضخامت يكسان نبود. وراقان اوراق كاغذ را پوست ميكردند و همه را از حيث ضخامت به يك ميزان در مي آوردند.
وراقان ورقها را به اندازههاي مختلف ميبريدند و كتابها براساس ورقهايي كه وراقان ميساختند قطع و اندازه و شكل ميگرفت. البته چون كاغذ بسيار گران بود، وراقان اوراقي را به نحوي ميبريدند كه كمتر كاغذ مصرف شود. |