هنر جلدسازي از هنرهايي است كه در ايران پيشينهاي ديرينه دارد. در ايران باستان براي حفظ اوراق پوستي و يا توز و يا ديبه از محفظههايي استفاده ميشده است. اين محفظهها از آهن و يا مفرغ بود و بعدها آن را از زر وسيم هم ساختهاند و روي اين محفظهها ، بنا به اهميت كتاب، با گوهر آراسته ميشد. بعدها با پيشرفت كار دباغي پوست ، توانستند پارشمن (= منسوب به پرگامون در آسياي صغير) بسازند. در دباغي پوست تا بدانجا پيشرفت حاصل شد كه از پوست بز و بز كوهي كاغذهايي به مراتب لطيفتر از كاغذهاي امروزي، تهيه ميكردند؛ سپس اوراق را شيرازه ميبستند. پس از رواج شيرازه و « تدوين » اوراق، كتاب به صورت كنوني در ميآمد و در اين زمان است كه براي حفاظت اوراق مدون ، به هر يك از كتابها محفظههايي از چرم و چوب و فلز اختصاص يافت و چون محفظههاي چوبي و فلزي در معرض تباهي بودند، محفظههاي چرمين رواج يافت كه هم از نظر وزن سبك و هم مقاومت آن بيشتر است و ساختن آن نيز آسانتر. با سابقهاي كه براي گوهر نشاني محفظهها وجود داشت. در گوهرنشاني و تزيين جلدهاي چرمين نيز ذوق و سليقه به كار ميبردند و كتابهاي گوهرنشان ايران باستان ، در تاريخ ياد شده است؛ از آن جمله دربارة افشين، سردار مشهور عهد عباسي، گفتهاند كه در خانهاش كتابهاي آراسته به گوهرها و سنگهاي زينتي يافته ميشده است.
در زمان ساسانيان، گذشته از جلدهاي پوست چرمين ، جلدهاي زري هم متداول بوده است. در دورة اسلامي سادهترين انواع جلد و قديمي ترين آن جلد چرمي بوده كه از پوست حيوانات اهلي مانند گوسفند و اسب و غيره تهيه ميشده است و آن را بر چند لايه كاغذ يا خمير كاغذ – مانند مقواي امروزي – تهيه كرده يا روي يك ورقة چوب نازك كشيده و جلد كتاب ميكردهاند. اين جلدها نخست ساده و حتي الوان آن محدود به رنگ قهوهاي و زرد رنگ و سياه رنگ بود و روي آن هيچگونه نقش و تزييني نداشته است ، ولي در قرن چهارم قمري اندك اندك نقوش سادهاي بر جلدها به كار برده شد كه بايد آن را نوعي «نقاري» دانست، زيرا بر روي چرم، با قلم فولادي نقوش ساده و ابتدايي ميانداختند. بعدها به تدريج ، اين نقوش دقيقتر و از رسمهاي هندسي استفاده شد. گاهي بخشهاي فرو رفتة اين نقوش را با رنگ سفيد و سياه مشخص ميكردند يا فقط روي جلد با نقوش سادة سياه و سفيد تزيين ميشد. نمونههايي از هنر جلدسازي دورة صفوي كه برآنها نقاشي و تصاوير انساني است، در موزة صنايع تزئيني و مجموعة كارتية پاريس و مجموعه ساره در برلين و انجمن سلطنتي آسيايي لندن محفوظ است.
به گفتة ارنست كوپل هنرشناس پرآوازه : مكتب قسطنطنيه در هنرهاي صحافي، جلدسازي، صورتگري، زادة مكتب تبريز عهد صفوي است. تأخير هنر ايرانيان تا آن حد است كه جلدسازي ترك و عرب آنچه دارند از ايرانيان دارند. هنرمندان هند هم با مهاجرت عدة زيادي از مجلدگران ايراني به هند سبكهاي ايراني را در ساخت جلدهاي چرمي و روغني پيروي كرده و از ايرانيان اين هنرها را آموختند.
از معروفترين جلدسازان در روزگار بايسنقر ميرزا و سلطان يعقوب ، استاد قوام الدين تبريزي است كه گويند منبّت كاري روي جلد از آفرينشهاي اوست. « عيشي » و « محمود مجلّد » نيز از هنرمندان دورة سلطان يعقوب بودهاند. از جلدسازان كتابخانة شاه تهماسب اول صفوي، « محسن مُجِلّد » است و قاسم بيك تبريزي كه تا سال 1000ق. در قيد حيات بوده است.
از جلدسازان معروف ديگر در قرن نهم و دهم قمري، دوست محمد ، شيخ عبدالله امامي، سنگي علي بدخشي، ميرسعيد فغاني هروي، مظفر علي و محمد امين بودهاند و استادان جلد روغني ميتوان از بهزاد و رضاي عباسي و ياري مُذَهِبّ هروي ياد كرد. از هنرمندان قرن يازدهم به بعد علي قلي جبه دار هنرمند زمان شاه عباس صفوي و از هنرمندان قرن دوازدهم و سيزدهم ، ميرزا بابا اصفهاني و آقا صادق و علي اشراف و آقا باقر و آقا نجف وآقا زمان معروفند. از جلدسازان مكتب هرات و شاخههاي آن، ميتوان به از كساني چون خواجه غياث الدين تبريزي ، جعفر بايسنقري ، احمد رومي، معروف نقاش، پاينده ، درويش محمد هروي، خواجه علي، خواجه عبدالحي، محمودشاه خيام و پسرش محمد خيام ، علي يزدي ، امير جلال الدين كاسي، موسي مصور، محمد نقاش هروي، سلطان علي مشهدي نام برد. از هنرمندان جلدساز دورة متأخر ، لطفعلي خان صورتگر و آقا فتح الله شيرازي و ميرزاعلي درودي و عتيقي مشهورند.
|