ايرانيان در طول تاريخ پرفراز و نشيب فرهنگ خود ، پيوسته به آفرينشهاي ديگر اقوام و ملل توجه هوشمندانه داشتهاند و كوشيدهاند از تجربههاي آنان بهره ببرند و فرهنگ خود را به خوبي منتقل كنند. اين انديشه و ظهور آفرينشهاي خيره كننده هنرمندان و پيشهوران اين سرزمين در بناهاي شگفت انگيز و به ويژه دست ساختههاي بسيار زيبا ، خاورشناسان و باستانشناسان نامي را ، سالهاست كه راهي اين ديار كرده است. در نتيجة همين پژوهشهاي ارزشمند ، فرهنگ و هنر ايران به دنيا معرفي شد- كه البته اين معرفي گاه خالي از شائبههايي- نبوده است.
ايرانيان به نقش جانوران اهميت ميدادهاند و علاوه بر نقوش جانوران ، از نقشهاي هندسي براي تزيين ظروف و سفالهاي خود استفاده ميكردهاند و از هزاران سال پيش ، نقشهاي رمزي و سمبليك را در آثار هنري خود به كار ميگرفتهاند. همچنين در رنگ آميزي به مهارت خاصي رسيده بودند. اين ويژگيها از گذشتههاي بسيار دور و از هنگام نخستين آثار صنايع ايران ديده ميشود و ميتوان نمونههاي آن را در كاخهاي باشكوه دورة هخامنشي تا ديوارهايي كه با كاشيهاي شفاف و اتاقهايي كه با پردهها و قاليها مزين شده است، ديد. ديگر از ويژگيهاي هنر ايران از ديرباز ، عشق و علاقه به صورت آرايي جانوران است : هنرمندان ايران در كمال مهارت و برازندگي از عهدة تجسم جانوران برآمدهاند . اين علاقه و مهارت را ميتوان از كهنترين روزگاران تا عصر مفرغهاي لرستان و حتي در نقشة قاليهاي عصر حاضر يافت.
در دورة هخامنشيان ، هنرها چنان سبك معين و آشكاري دارند كه اگرچه تأثير صنايع خارجي تا حدودي تشخيص داده ميشود، اما ميتوان ويژگيهاي ايراني آن را آشكارا ديد. از مجموعه آثاري كه از اين دوره به جا مانده است ميتوان به شكيبايي ، ذوق سليم و زيبايي و صفاي هنرمندان و صنعت گران ايراني پي برد. نكتهاي كه صنايع و هنر ايران را ممتاز ميكند ، همانا جمع ميان سادگي و آرايش بسيار است. صبر و حوصله كه از ويژگيهاي نژادي ايرانيان است، در هنرهاي ايشان بخوبي مشهود و هويداست، زيرا بافندگي با دست ، بافتن قالي ، منبت كاري و مينياتورهاي زيبا نيازمند صبر و وقت بسيار است. برخي از شاهكارهاي هنري ايران ، نمونه كاملي است از شكيبايي و دقت ايرانيان .
به جرأت ميتوان گفت كه بخش عمدهاي از پديدههاي موجود در عالم معماري با توجه به مدارك و اسناد موجود ، در فلات ايران خلق شدهاند. ميدانيم كه مغرب زمين همواره به معماري گوتيك فخر كرده است و به اعتباري مهمترين شاهكارهاي هنري معماري مغرب زمين به اين سبك تعلق دارد. جالب است كه معماري گوتيك را ملهم از معماري ايران ميدانند. دربارة پديدههاي معماري كه در ايران پيش از اسلام آفريده شده و طي قرنها تحول و تكامل يافته و به ديگر سرزمينها انتقال يافته ، ميتوان نمونههايي ياد كرد؛ مانند كاربرد انواع قوسها و از آن جمله طاق ضربي از هزارة دوم پيش از ميلاد در امر پوشش فضاي معماري-پديدة ارزندهاي- است كه در اين سرزمين بنياد گرفته است. خلق گنبد بر روي پاية چهارگوش از ابتكارهاي استثنائي است كه در اين سرزمين به وجود آمده و منشاء دگرگوني اساسي در كار معماري جهان شده است. ايوان نيز كه يكي از پديدههاي شگرف دورة اشكاني است ، در پي كاربرد وسيع و موفق آن در معماري ساساني، در دورة اسلامي همچنان مورد توجه قرار گرفت و براي هرچه بيشتر شكوهمندي شبستان گنبددار ، به اعتباري ديگر به مقابل شبستانهاي گنبددار افزوده ميشود.
هنر كاشيكاري و همچنين شاهكارهاي درخشان و پرجاذبة هنر گچبري پس از اسلام در ايران كه از بناهاي دورة سلجوقيان و ايلخانيان رواج يافت ، در دورة صفويه به آخرين حد زيبايي و تكامل رسيد. سه قسم كاشيكاري مهم در تزيين بناهاي اين دوره چشمگير هستند: كاشي يكرنگ ، كاشي موزاييك يا معرق و كاشي هفت رنگ . بناهاي دوره صفوي كه با اين نوع كاشيكاري آرايش شده اند ، در هيچ جاي دنيا نظير ندارد.
|