تداوم هنر نگارگري ايران را در نخستين سدههاي هجري به صورت نقوش بر جاي مانده بر ظرفهاي فلزي، نقش پارچه و از همه مهمتر به صورت ديوارنگارههاي به دست آمده، به ويژه در ناحيه خراسان از جمله در پنج كنت و افراسياب و نيشابور ميتوان ديد و تأثير آنرا در ديوار نگارههاي كاخهاي اموي چون قصر عمره ساخته وليد اول(ح 94ق/713م) و كاخهاي عصر عباسي به خوبي ميتوان بررسي كرد. از نگاشتههاي بر كاغذ و نسخههاي خطي مسور نخستين سدههاي اسلامي متأسفانه به سبب ناپايداري آنها و آسيبهايي كه در حوادث طبيعي و بر اثر هجومي بيگانگان بر كتابخانهها وارد شده است، اثري در دست نيست، هر چند گزارشهاي تاريخي بسياري از وجود كتابخانههاي بزرگ و وجود كتابهاي مصور در آنها كه نشان از نگارگري بر كاغذ دارد در دست است.
يافتههاي باستان شناسي، گزارش نويسندگاني چون حمزه اصفهاني درباره مشاهده كتابهاي مصور ساساني را كه در آنها از گونههاي مختلف رنگها از جمله آب زر و سيم بهره گرفته بودند، تاييد ميكنند. همين سنت مصور كردن كتاب در عصر ساساني را مانويان رانده شده از ايران تا مرزهاي چين بردند و در كاوشهاي باستان شناسي تورفان بازماندههاي از ارژنگ ماني به دست آمده است كه به سدههاي و 3ق/8و9م تعلق دارد. گفته شده است كه چون انبوهي از كتابها را در 311ق/923م به دستور خليفه عباسي در بغداد سوزاندند، جويهاي طلا و نقره از ميان خاكستر آنها جاري شد. همين سنت كتاب آرايي بود كه از خراسان به بغداد انتقال يافت و نگارگري كتاب را در دربار خلفاي عباسي در بين النهرين رواج داد و پايه نگارگري در بسياري از سرزمينهاي اسلامي شد.
نقشهاي موجود در سفالينههاي مينايي و زرين فام ايراني در سدههاي نخستين و پيوستگي موضوعهاي نگاشته بر آنها با متنهاي تاريخ چون شاهنامه فردوسي و خمسه نظامي، نشانه آشكاري است بر رواج نگارگري به شيوه يكسان بين ديوار نگارهها، نقش ظرفهاي سفالي و فلزي و مصور ساختن كتابها همانندي 3 مجلس نگاشته شده بر يك ظرف سفالي موجود در فرير گالري شامل 3 مجلس از داستان بيژن و منيژه فردوسي آشكارا اين امر ار نشان ميدهد. يورش مغولان در آغاز سده 7ق/13م به ايران كه با كشتار انسانها و ويرانگري مكانها و نابودي و محو آثار فرهنگي به شيوههاي بي سابقه در جهان صورت گرفت، چنان به نابودي و محو آثار فرهنگي در شهرهاي بزرگ و كوچك به ويژه كتابخانهها و مدارس و جز آن انجاميد كه امروزه نسخهها مصوري كه بتوان از آنها به عنوان نمونهاي باز نگارگري ايران پيش از مغول بر كاغذ ياد كرد، بسيار نادرند.
استقرار حكومت ايلخانان حركتي تازه در نگارگري ايران پديد آورد. از دوره نخستين ايلخانان كه با فرهنگ ايراني بيگانه بودند، بيشتر كتابهاي طبي و جانورشناسي و نجوم كه پيشتر مصور ساختن آنها در ايران متداول بود، برجاي مانده است. در نگارگري اين عصر تأثير روابط دو سويه ايران-چين چه در نقش مايهها، و چه در شيوه نگارگري- كم و بيش به تناسب كاربرد قابل بررسي است. عواملي چون وجود نگارگراني كه از چين به دربار ايلخانان آمده بودند و پيروي نگارگران ايراني از همتايان چيني خود و نيز تقليد نگارگران از نقشهايي كه بر ظرفها و اشياء و پارچههاي چيني مشاهده ميكردند، در نگارگري اين دوره مؤثر واقع شد. افزايش اقتدار سياسي وزراي ايراني به تدريج در همه امور از جمله در هنر تأثيري ژرف در ايلخانان گذاشت. پيدايش مراكز بزرگ فرهنگي در مراغه و تبريز و تأسيس كتابخانههاي بزرگ در اين دو شهر به پيدايش مكتبهاي نگارگري تازه انجاميد, هر چند امروزه از انبوه درخور توجه كتابهايي كه در اين دو مركز تهيه شده، جز شمار اندكي چون نسخههايي از جامع التواريخ رشيدي انجمن سلطنتي آسيايي و دانشگاه ادنبورگ، يا آثار الباقيه بيروني همان دانشگاه اثر زيادي در دست نيست، اما همين اندك بازماندهها احياي دوباره هنر نگارگري را به ويژه در كتاب سازي نشان ميدهد. قطع بزرگ كتابها در اين دوره به نگارگر امكان اختصاص دادن سطح بيشتري از صفحه را به تصوير داده وكه تا آغاز اين دوره سابقه نداشته است. تحول ديگر بازگشت به مصور ساختن كتابهاي تاريخي و متون ادبي است. ايلخانان مغول از اين پس از مشوقان پديد آوردن شاهنامههاي مصور شدند. نمونه بازمانده آن شاهنامه مشهور به «دموت» با 120 تصوير است كه در نيمه اول سده 14 مصور شده است.
نوآوريهاي تازه در شيوه نگارگري شاهنامه آغاز راهي بود كه به بازگشت به شيوهاي كاملا ايراني انجاميد. پيدايش نگارگري بزرگ توانا چون احمد موسي كه به گزارش دوست محمد نويسنده مقدمه مرقع بهران ميرزا صفوي در 951ق/1544م نقطه عطفي در كار نگارگري ايران به شمار ميآيد. او كه هم زمان با ابوسعيد ايلخاني ميزيست، كوشيد تا هنر نگارگري ايران را از عوامل چيني كه حاصل تسلط مغولان بر ايران بود، بپيرايد و در ايمن امر توفيق كامل به دست آورد. مكتبي كه او پديد آورد ، نه تنها – چنانكه دوست محمد مينويسد- پايه نگارگر روزگار اوست. كه تاثيري پايدار در هنر ايران برجا نهاد. از آثار او چون ابوسعيد نامه، كليله و دمنه و معراج نامه اكنون تنها تصاويري در آلبومهاي كتابخانه توپكايي سرايي استانبول برجاست.
در سدههاي 8 و 9 ق/14و15 م بغداد پايتخت سلطان حمد جلايري شاهد ظهور نگارگري توانا به نام جنيد بود. اثر جاويدان او، يعني هماي و همايون سروده خواجوي كرماني و مصور شده وي در 799ق/1419 م سرآغاز مكتبي نو در هنر نگارگري ايران شد. اين نسخه خطي نفيس در موزه بريتانيا نگاهداري ميشود. نسخه خسرو و شيرين نظامي (فرير گالري) كه در حدود سال 822ق/1419م مصور شده ، نيز احتمالا از كارهاي اوست. آثار «جنيد نقش سلطاني» چون نگاشتههاي اجمد موسي اوجي تازه در نگارگري ايراني است كه اثر آن براي چند سده مشهود است.
نفوذ قوانين مناظر و مرايا (پرسپكتيو) در نگارگري ايران از اين دوره كم و بيش آشكارميشود . آثاري ماندگار در عصر جلايريان به ويژه به روزگار سلطان اويس و سلطان احمد كه اولي خود نقاش توانا، و دومي از مشوقان هنر بود. به دست هنرمندان پرآوازههاي چون عبدالحي ، شمس الدين و جنيد در بغداد و تبريز- پايتختهاي آن دو- پديد آمد و اين دو شهر مركز مهم نگارگري ايران، و ميان باروري مكتب مشهور هرات عصر تيموري شد. در فاصله اين دو مكتب مركزهايي چون شيراز و اصفهان با پيشينه كهن خود ويژگيهاي مكتبهاي خود را حفظ كردند.
هجوم تيمور به ايران سبب گرد آمدن شمار بسياري از هنرمندان از جمله نگارگران از گوشه و كنار ايران در سمرقند شد. شواهد موجود نشان از تهيه پردههاي بزرگ نگارگري شده، ديوارنگارهها و سرانجام، كتابهاي مصور دارد. از ميان مكتبهاي هنري، مكتب شيراز در آغاز عصر تيموريان همچنان فعال بود، اما رونق كار تهيه كتابهاي مصور در روزگار جانشينان او چون شاهرخ و نوادگانش- از جمله بايسنقر ميرزا- در سراسر ايران، به ويژه خراسان گسترشي شگفت انگيز يافت. مصور ساختن كتابهاي گوناگون از نجوم گرفته تا شاهنامه و ديوانهاي اشعار ، از ديدگاه كمي و كيفي افزايش يافت. پديد آوردن كتابهاي عظيم از نظر اندازه ويژگيهاي اين عصر است. كيفيت خوب و بسياري كاغذ و مواد نگارگري چون گونههاي رنگ و طلاي ناب در پديد آمدن نسخههاي ومصور به ياري هنرمندان آمد. كتابخانههاي پركار ، هنرمندان بسيار و ثروت گرد آمده در هرات اين شهر را به كانوني براي گردآوري نسخههاي مصور عصر تيموري تبديل كرد؛ تا جايي كه نوشتهاند: تنها شماري خوشنويسان كتابخانه بايسنقر 40 تن بود. هر چندپذيرفتنيتر است كه شمار هنرمندان اين كتابخانه از نگارگر و خوش نويس و مذهب و جلدساز و جز آن را 40 تن به شمار آوريم. نسخههاي مصور بي شماري كه در اين كتابخانهها پديد آمد، هر يك شاهكاري درهنر كتابآرايي، از جمله نگارگري است. شمار از مشهورترين نسخههاي اين مكتب را ميتوان چنين برشمرد: نسخه خمسه نظامي مجموعه لوئي كارتيه با مهر كتابخانه شاهرخ در پاريس، نسخهاي از گلستان سعدي در كتابخانه چستربيت، معراج نامه كتابخانه ملي پاريس، شاهنامه مشهور بايسنقري در كتابخانه كاخ گلستان تهران ، گلستان سعدي و كليله و دمنه توپكاپي سراي و شمار بسياري نسخههاي مصور خطي ديگر.
در همين دوره شيراز به صورت مركز پركار ديگري در هنر كتاب آرايي با فعاليتي گسترده باقي ماند. از آثار مهم اين دوره شيراز ظفرنامه شرف الدين علي يزدي است كه نگارههاي آن در فرير گالري موزه مونترال نگاهدادري ميشود. دو گلچين شعر در مجموعه گلبنگيان در ليسبون و شاهنامه ابراهيم سلطان و شماري ديگر از نسخههاي خطي مصور از اين دستهاند. در نيمه دوم سده 9ق/15م زمان سلطان حسين بايقرا واپسين پادشاه تيموري ايران (873-912ق/1468-1506م) و وزارت امير عليشير نوايي جنبشي تازه در تاريخ نگارگري ايران، به ويژه در هرات پديد آمد. نسخههايي از تارخ طبري و شاهنامه فردوسي و بوستان سعدي از آثار نخستين دهه حكومت اوست. عامل تازه در نگارگري اين دوره ذكر نام و گاهي مقام هنري نگارگران در متون تاريخي و به آثار آنهاست. استاداني چون شاه مظفر پسر منصور، ميرك، حاجي محمد و قاسم علي شهرهاند.
از همه نامورتر كمال الدين بهزاد است كه آثار و مكتب او سرآغاز دگرگوني تازهاي در نگارگري به شمار ميآيد. درآثار وي استحكام طراحي ، كاربرد دقيق و فني رنگ، دو عامل مهم در نگارگري از اين مهمتر تا حدي زياد رعايت قوانين مناظر و مرايا به ويژه در ترسيم ساختمانها و طبيعت گرايي ديده ميشود. توجه به نمايش زندگي روزمره از ويژگيهاي نگاشتههاي اوست. آثار بسياري را به او نسبت ميدهند كه از ميان اينها را ميتوان ياد كرد: 1. تصاوير يك نسخه خطي خمسه نظامي (موزه بريتانيا) كتابت شده در 846ق/1442م كه مجالس آن نيم سده بعد به دست بهزاد كشيده شده است و يكي از آنها تاريخ 898ق/1493م دارد. 2. يك نسخه از بوستان سعدي كتابت و مصور شده بين سالهاي 893-894ق/1488-1489م متعلق به كتابخانه قاهره. 3. نسخهاي از خمسه نظامي مصور شده در 931ق/1525م در موزه متروپولتين.نقش پردازي استادانه صحنهها از ويژگيهاي برجسته كار او به شمار ميآيند. نوآوريهاي بهزاد براي مدت يك سده در هنر نگارگري ايران تأثيري سرنوشت ساز برجا نهاد.
ظهور شاه اسماعيل و تشكيل دولت صفويان و انتقال پايتخت به تبريز اين شهر را بار ديگر به كانوني هنري تبديل كرده . شاه اسماعيل جنگاور كه به تشويق هنر و هنرمندان نيز توجه داشت، بهزاد را به تبريز منتقل كرد و به سرپرستي كتابخانه سلطنتي گماشت. او تازنده بود، در اين سمت بر جاي ماند. بهزاد در 942ق/1535م در تبريز درگذشت.
هنرمندان نگارگر در كتابخانه شاه اسماعيل و پسرش شاه طهماسب- كه خود به نگارگري علاقه داشت و در اين هنر شاگرد سلطان محمد استاد نامدار بود- گرد آمدند. شاگردان بهزاد به همراهي هنرمنداني چون شيخ زاده، قاسم علي، دوست محمد، سلطان محمد، مير مصور، مير سيد علي و ديگران مكتب نگارگري دوم تبريز را به روزگار صفويان پديد آوردند. در زمان پادشاهي طهماسب آثار كم مانندي از جمله دو خمسه نظامي كار شيخ زاده در متروپوليتن و موزه بريتانيا با تاريخهاي 931ق/1525م و 946-949ق/1539-1543م و شاهنامه بزرگ شاهي كه در 944ق به پايان رسيده ، وبا 250 تصوير آراسته شده است و شماري از هنرمندان نيمه نخست سده 10ق /16م در پديدآوردن آن شركت داشتهاند، پديد آمد. هرچند شاه طهماسب در نيمه دوم اين سده از حمايت هنرمندان دست كشيد و حتي كتابخانه خود را بست، اما حمايت شاهزادگان صفوي چون بهرام ميرزا و ابراهيم ميرزا و فعاليت كتابخانههاي آنان سبب پديد آمدن نسخههاي كم مانندي چون هفت اورنگ جامي شد.
تحول ديگر نگارگري ايران در اين دوره مهاجرت شماري از هنرمندان نامدار ايراني چون مير سيد علي و خواجه عبدالصمد شيرازي به هند و گرد آمدن آنها در دربار گوركانيان هند و پديد آمدن مكتب نگارگي ايراني- هندي بود. از نيمه سده 10 ق آقا رضا پسر علي اصغر كاشاني با طبيعت گرايي در آثار خود ، از خشكي حالت چهرهها كاست و در شيوه تصويرگري دو نمايش چهره انسانها و نماياندن جزئيات و ظرافت پوشاك و حالات چهرهها در نگارگري زمان خودحركت و جنبشي تازه پديد آورد. از مهمترين نمونهها كار او بايد از تصويرهاي نسخه قصص الانبياء كتابخانه ملي پاريس ياد كرد.
در دوره شاه عباس بزرگ مصور ساختن نسخههاي خطي با كيفيتي نازلتر از گذشته و حتي گاهي به صورت تقليدي بسيار آشكار از آثار دوره قبل است. شاهنامه كتابخانه عمومي نيويورك مصور شده در 1023ق/1614م نمونه بارزي از اين تنزل در كار نگارگري نسخههاي مصور را نشان ميدهد. اما رضا عباسي چهره درخشان اين دوره از ناموران هنر نگارگري ايران است كه آثار بسياري را به او نسبت ميدهند،؛ هر چند به درستي تمامي آنها رانميتوان تكيه كرد، زيرا او پايه شيوهاي تازه را در نگارگري ايران گذاشت كه تأثير آن را هنوز كم و بيش ميتوان ديد . در آثار تو قدرت طراحي، رواني قلم، نازكي و ظرافت خطوط طرح، ملايمت رنگ، و طرح جزئيات پوشاك به چشم ميخورد. افزون بر طرحها از يك يا چند چهره يا پيكر تمام قد شكل ميگيرد كه حالت كرك در آنها محسوس است.
نيمه دوم سده 11 ق/ 17م نگارگري ايران زير نفوذ هنر رضا عباسي قرار گرفت. شاگردان هنرمندي چون معين مصور، يوسف و محمد قاسم از شيوه او پيروي كردند، اما هرگز به پايه او نرسيدند. واپسين چهره درخشان عصر صفوي نگارگر توانايي است كه چهره او هنوز در هالهاي از ابهام قرار دارد. او محمد زمان پسر محمد يوسف حسيني است. محمد زمان به دستور شاه عباس دوم براي آموزش هنر نگارگري اروپايي به رم فرستاده شد. تأثير نگارگري اروپايي در كارها بازمانده از او به خوبي قابل بررسي است. هنر نگارگري ايران با بر افتادن صفويان دچار واپس ماندگي شد و پس از آن نتوانست به رونق پيشين خود بازگردد.
از هم گسيختگي اجتماعي پس از عصر صفوي و كوششهاي نادر شاه براي بازسازي نظام از هم گسيخته ايران پس از آشوب افغانها فرصتي بريا پرداختن به هنر نگارگري بر جا ننهاد . اما دوران آرامش حكومت كريم خان چهره درخشاني چون صادق را پروراند كه بيشتر كارهاي او به صورت ديوار نگاره تابلوهاي رنگ روغني تو نقاشي بر روي قلمدان و قاب آينه و جز آن سرآغاز مكتب عصر بعد از او شد.
در سده 13ق/ 19م شيوه تازهاي در نگارگري ايران پديد آمد. شمار بسياري از نگارگران نامدار در اين دوره پرورش يافتند كه كم و بيش شيوهاي متأثر از نگارگري اروپايي داشتند. چهره پردازاني چون مهر علي، عبدالله خان و ميرزا بابا و سيد ميرزا كه پرترههاي فتحعلي شده قاجار و خاندانش را با جلال و شكوهي شاهانه و لباسهاي فاخر و چهره زيبا بر بوم كشيدهاند، از آن جملهاند. در اين دوره از سويي اندك رونقي در ساختن نسخههاي خطي مصور پديد آمده و از سوي ديگر ساختن و پرداختن قطعههاي تنهاي مينياتور و گل و مرغ و مناظر مختلف و ترتيب مرقعهاي نقاشي به سبب ورود خريداران خارجي رونق بسيار يافت. در نيمه دوم اين سده نگارگران پر آوازهاي چون آقا بزرگ، لطفعلي شيرازي، ابوالحسن غفاري (صنيع الملك )، اسماعيل جلاير ، محمد اسماعيل نقاشباشي و صدها هنرمند ديگر كه بر بوم و كاغذ و قلمدان و جلد و جعبه و پشت شيشه و جز آن هنرنمايي كردهاند، تربيت شدند. واپسين و مشهورترين آنها، يعني محمد غفاري (كمال الملك ) تا پس از زمان قاجار به خلق آثار هنري ادامه ميداد. |