روايات مربوط به تاريخ ماد، نزد دو مورخ يونان باستان، هرودت و كتسياس به كلي متفاوت است. شمار پادشاهان ماد و مدت فرمانروايي آنان از نظر كتسياس، بسيار بيشتر از آن است كه هرودت نقل كرده، و امروز بيپايگي آنها مسلم است.
در 715 يا 716 قم روسا پادشاه اورارتو با كمك ديا اوكو در بعضي نقاط قلمرو آشور، شورشي به راه انداخت. اما سارگن دوم، پادشاه آشور، آشوبگران را سركوب كرد و ديااوكو را با خانوادهاش گرفته، به حماه در سوريه تبعيد كرد. با اينكه تاريخ روزگار اين ديااوكو با آنچه هرودت دربارة ديوكس، بنيانگذار حكومت ماد، آورده، حدود 10 تا 15 سال اختلاف دارد، احتمالاً ديوكس هرودت، همان ديااوكوي منابع آشوري است. در عين حال، آنچه هرودت دربارة سلطنت مستقل ديوكس و ايجاد پايتختي در اكباتانا (همدان) با قلعههاي تو در توي هفتگانه در زمان وي آورده، محل ترديد است، زيرا بي شك فرمانروايان آشور، بناي چنين ارگ رفيعي را تحمل نميكردهاند.
بر اساس روايت هرودت، مادها ديوكس را به سبب درستكاري او، به امر قضا و اجراي عدالت در ميان خود برگزيدند. وي چندي از اين كار كناره گرفت تا سرانجام مردم او را به پادشاهي برداشتند. به هر حال، فرمانروايي دياوكوي مادي، تنها يك حكومت محلي بود و سلطنت مستقل ماد، سالها بعد شكل گرفت. فرورتيش (در يوناني: فرا ارتس) در 675 يا 674 قم جانشين ديااوكو شد وظاهراً پس از آنكه پارسيها را مطيع خود ساخت (ح 670 قم)، كوشيد تا ميان مادها با اتحادية ماناي و قبايل كيمري كه در اواخر سدة 8 قم از قفقاز به داخل فلات ايران آمده بودند، بر ضد آشور ائتلاف كند، سرانجام وقتي فرورتيش و متحدانش به حدود نينوا، پايتخت آشور، رسيدند، سكاها از پشت سر بر مادها تاختند. در جريان هجوم سكاها كه ظاهراً به درخواست آشور انجام پذيرفت، فرورتيش كشته شد (653 قم) و سكاها 28 سال بر سرزمين ماد مسلط شدند. وقتي هووخشتره جانشين پدر شد، ظاهراً كم سال بود و به ناچار با سكاها از در صلح درآمد، اما سرانجام پادشاه سكاها و سركردگانش را كشت و به اين غائله پايان داد (625 قم)،هووخشتره بنيانگذار واقعي حكومت ماد به شمار ميرود. وي سپاه را نظمي تازه بخشيد، دستههاي پياده نظام و سواره نظام به وجود آورد و باقي ماندة سكاها را نيز در سپاه خويش به خدمت گرفت. پس از آنكه تمام طوايف ماد، پارس و ماناي، فرمانروايي او را گردن نهادند، از گرفتاريهاي داخلي و خارجي آشور بهره برد و خود را آمادة حمله به اين امپراتوري كهن سال كرد. هووخشتره و متحدش نبوپولسر، حاكم بابل به دنبال چند حملة ناموفق سرانجام نينوا را در محاصره گرفته، پس ازتصرف، آن را غارت و ويران كردند (612 قم). چندي بعد، آخرين مقاومتهاي آشور درهم شكسته شد(610 يا 609 قم) و اين امپراتوري به كلي از ميان رفت. آنگاه قلمرو آشور، ميان پادشاهان ماد و بابل تقسيم شد و حكومت ماد به عنوان يك قدرت تازه، قدم به صحنة تاريخ نهاد. پس از آن، هووخشتره به بسط قلمرو خويش پرداخت و در آسياي صغير با دولت ليديا روبرو شد. نبرد اين دو دولت نوخاسته كه بيش از 5 سال به طول انجاميد، سرانجام به سبب وقوع يك كسوف كلي (28 مهي 585 قم) كه آن را به فال بد گرفتند، خاتمه يافت و رود هاليس (قزل ايرماق كنوني) مرز دو كشور شناخته شد. همزمان با گفت و گوهاي صلح هووخشتره درگذشت و پسرش ايشتوويگو (در يوناني: آستواگس،آستياگ) بر جاي او نشست (585 قم). از سلطنت 35 سالة ايشتوويگو آگاهيهاي اندكي در دست است. او در اواخر سلطنت خويش، به فكر حمله به بابل و تسخير حران افتاد؛ ولي پيش از آنكه دست به حمله زند، خبر شورش طوايف پارسي به رهبري كورش هخامنشي، پادشاه انشان كه ظاهراً نوادهي او بود، در رسيد و ايشتوويگو به ناچار به پايتخت خويش بازگشت. پيكار ميان دو رقيب 3 سال طول كشيد. سرانجام لشكريان ايشتوويگو براو شوريدند و پادشاه ماد را تسليم كورش كردند (550 يا 549 قم). اندكي بعد، پايتخت مادها به دست كورش افتاد و بدين ترتيب، عصر اولين دولت مستقل ايراني پايان يافت. |